کد مطلب:28619 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:117
آن گاه كه نامه به جریر رسید، وی نزد معاویه آمد و آن را بر وی خواند و به او گفت:ای معاویه! تنها با گناه، بر دل مُهر زده می شود و تنها با توبه [ قفلِ] سینه گشوده می گردد و من می پندارم كه بر دل تو مُهر زده شده است. می بینم میان حق و باطل ایستاده ای، گویا در انتظار چیزی هستی كه در دستانِ كسی جز توست». معاویه گفت:اگر خدا خواهد، سخن قطعی را در نخستین مجلس [ پس از این ]به تو خواهم گفت. چون مردم شام با معاویه بیعت كردند و او آنان را [ به وفاداری ]آزمود، گفت:ای جریر! به رئیس خود بپیوند. سپس نامه ای حاكی از اعلان جنگ، برای علی علیه السلام نوشت و در پایین آن، به سروده كعب بن جعیل استناد ورزید: می بینم كه شام، حكومت عراق را نمی پسندد و مردم عراق، از حكومت ما بیزارند. هر یك، دشمن دیگری است و هر كدام، از این دشمنی، دین [ و دینداری ]را در نظر دارند.[1].
2420. وقعة صِفّین - به نقل از محمّد و صالح بن صدقه -:از آن پس، علی علیه السلام به جریر (پیكش به سوی معاویه) نوشت:«امّا بعد؛ هر گاه این نامه، تو را رسید، معاویه را به [ پذیرش حقیقتِ] روشن وا دار و به امر قطعی تسلیم گردان! پس او را میان جنگی ویرانگر یا صلحی سعادت بخش، مختار ساز. اگر جنگ را برگزید، طردش كن و اگر به صلح گرایید، بیعتش را بپذیر».